از قلبم برای روحم

در شبی آرام، کنار پنجره‌ای خاموش

تو را می‌نویسم.

برای تمام ثانیه‌هایی که بی‌تو گذشته‌اند و هنوز عطر صدایت در جانم می‌پیچد.

تو شبیه شعری ناتمام در دلم جاری هستی؛

با هر نفس، با هر نگاه، با هر خیال.

در خلوتِ جهان،

نام تو آرامش من است،

و تصویرت، چراغی روشن در مسیر تاریک روزهایم.

می‌دانی؟

عشق یعنی لبخندِ تو،

یعنی شوق دیدارت،

یعنی گرمای دستانت حتی در دورترین فاصله‌ها.

جهان بی تو، تنها واژه‌ای بی‌معناست

و من، هر روز در آغوش خیال تو دوباره متولد می‌شوم.

تو را دارم،

و همین برای عاشق ماندن کافی‌ست.

 

شعر از :سمیرامحبی زاهد

۰
از ۵
۰ مشارکت کننده
سبد خرید