چکیده
این مقاله به بررسی مسئولیت اجتماعی مردم ایران در قبال خانوادههای نیازمند در شرایط اقتصادی دشوار میپردازد. با ترکیب سه رویکرد روانشناختی، فلسفی و معنوی، نشان داده میشود که حتی در بحرانهای مالی، میتوان وظایف اخلاقی و اجتماعی را فعال و تقویت کرد.
این پژوهش با ارائه چارچوبی جامع، راهکارهایی عملی برای ارتقای سطح مشارکت اجتماعی و همدلی در جامعه ایران ارائه میدهد. هدف نهایی، تقویت تابآوری اجتماعی و تضمین کرامت انسانی خانوادههای آسیبپذیر در مواجهه با چالشهای اقتصادی است.
۱. مقدمه
شرایط اقتصادی ایران در سالهای اخیر با افزایش تورم، کاهش قدرت خرید و فشار مالی بر خانوارها همراه بوده است (مرکز آمار ایران، ۱۴۰۳). این چالشها، شکاف طبقاتی را عمیقتر کرده و نیاز به حمایت از اقشار آسیبپذیر را بیش از پیش برجسته ساخته است.
در چنین شرایطی، مسئولیت اجتماعی بهعنوان یکی از عوامل کلیدی حفظ انسجام اجتماعی، تضمین بقای جامعه و ارتقای کیفیت زندگی همگان مطرح میشود.
مسئولیت اجتماعی، صرفاً یک تکلیف اخلاقی نیست، بلکه یک ضرورت اجتماعی برای ایجاد جامعهای سالم، پویا و تابآور است.
هدف این پژوهش، بررسی عمیق مسئولیت اجتماعی مردم ایران در قبال خانوادههای نیازمند، با تمرکز بر سه منظر کلیدی است:
روانشناختی: بررسی عوامل درونی و بیرونی مؤثر بر تمایل به کمکرسانی و غلبه بر موانع روانی.
فلسفی: تبیین مبانی نظری و اخلاقی مسئولیتپذیری در اندیشههای مختلف.
معنوی: کاوش در آموزههای دینی و عرفانی که به بخشش، ایثار و همدلی تشویق میکنند.
این رویکرد چندوجهی به ما امکان میدهد تا درک جامعتری از پیچیدگیهای مسئولیت اجتماعی در شرایط بحرانی اقتصادی پیدا کنیم و راهکارهای پایدار و مؤثری را برای تقویت آن پیشنهاد دهیم.
۲. رویکرد روانشناختی
روانشناسی اجتماعی، رفتار کمکرسانی (Prosocial Behavior) را پدیدهای پیچیده میداند که تحت تأثیر عوامل متعددی چون همدلی (Empathy)، احساس مسئولیت اجتماعی (Sense of Social Responsibility)، و مشاهده الگوهای رفتاری دیگران (Observational Learning) قرار دارد (Batson, 2011).
در شرایط اقتصادی دشوار، ممکن است پدیدهای به نام «خستگی همدلی» (Empathy Fatigue) بروز کند، جایی که افراد به دلیل حجم بالای اخبار منفی و رنجهای مشاهده شده، دچار بیتفاوتی یا کاهش توانایی احساسی برای همدردی شوند.
با این حال، تحقیقات نشان دادهاند که عوامل متعددی میتوانند برانگیزاننده رفتار کمکرسانی باشند:
همدلی صریح: درک مستقیم رنج دیگران، بهویژه اگر این رنج قابللمس و نزدیک باشد، انگیزه قوی برای کمک ایجاد میکند. ارتباط مستقیم با نیازمندان، مانند ملاقات حضوری، شنیدن داستانهایشان، یا مشاهده تأثیر مثبت کمکها، میتواند این همدلی را تقویت کند.
احساس مسئولیت اجتماعی: جامعهپذیری و پذیرش هنجارهای اجتماعی مبنی بر لزوم کمک به همنوع، نقش مهمی در شکلگیری رفتار کمکرسانی دارد. این حس مسئولیت میتواند از طریق خانواده، مدرسه، و رسانهها درونی شود.
نظریه خودکارآمدی (Self-Efficacy Theory): باور فرد به توانایی خود در ایجاد تفاوت و کمک مؤثر، نقش بسزایی در اقدام عملی دارد. وقتی افراد احساس کنند که کمکشان مؤثر است و تغییر ملموسی ایجاد میکند، احتمال تکرار رفتار کمکرسانی افزایش مییابد (Bandura, 1997).
کاهش نابرابری ادراک شده: درک اینکه نابرابریهای اقتصادی ناشی از شرایطی خارج از کنترل افراد است (مانند بحرانهای اقتصادی کلان)، میتواند همدلی را افزایش دهد، زیرا افراد بیشتر به این نتیجه میرسند که هر کسی ممکن است در شرایط مشابه قرار گیرد.
کاربرد عملی:
برای مقابله با خستگی همدلی و تقویت انگیزه کمکرسانی، میتوان رویکردهای زیر را اتخاذ کرد:
ایجاد گروههای کوچک حمایتی (Support Groups): به جای کمکهای پراکنده و مقطعی، تشکیل گروههایی که بهصورت منظم و هدفمند به یک یا چند خانواده نیازمند کمک میکنند، میتواند تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد. این امر باعث ایجاد ارتباط عمیقتر، درک بهتر نیازها، و مشاهده مستقیم نتایج مثبت کمک میشود.
تأکید بر «تأثیرگذاری» کمک: اطلاعرسانی شفاف در مورد اینکه کمکهای جمعآوری شده چگونه و به چه میزان به خانوادهها کمک کرده است، میتواند حس خودکارآمدی و انگیزه را در میان اهداکنندگان تقویت کند.
تمرکز بر «ارتباط انسانی»: برگزاری مراسم یا فعالیتهایی که در آن نیازمندان و حامیان فرصتی برای تعامل و گفتگو داشته باشند، میتواند همدلی را از سطح انتزاعی به سطح واقعی و انسانی ارتقا دهد.
۳. رویکرد فلسفی
مسئولیت اجتماعی، ریشه در مکاتب فلسفی گوناگونی دارد که هر یک از منظری به وظایف فرد در قبال جامعه نگریستهاند. این رویکردها، مبانی نظری محکمی برای الزام اخلاقی کمک به نیازمندان فراهم میآورند.
کنفوسیوس: کنفوسیوس، فیلسوف چینی، بر اهمیت مهربانی و نیکوکاری تأکید داشت. او معتقد بود که وظیفه اخلاقی فرد در قبال جامعه، مشابه وظیفه او در قبال خانواده است. همانگونه که فرد به اعضای خانواده خود عشق میورزد و از آنها حمایت میکند، باید این حس محبت و مسئولیت را به جامعه نیز گسترش دهد. اصول «شو» یا شفقت و «تی»یا احترام به بزرگتر و مهربانی به کوچکتر، همگی در خدمت این گسترش دامنه دلسوزی از خانواده به جامعه بود.
این بدان معناست که اقدام به خیر و یاری رساندن، باید در اولویت قرار گیرد، حتی اگر دشوار باشد.
رواقیون (Stoicism): فیلسوفان رواقی، از جمله سنکا، معتقد بودند که زندگی فضیلتمند (Virtuous Living) هدف اصلی انسان است. فضایل اصلی شامل حکمت، عدالت، شجاعت، و خویشتنداری میباشند. کمک به نیازمند، بخشی جداییناپذیر از فضیلت «عدالت» (Justice) تلقی میشود. رواقیون بر انجام وظایف اخلاقی بدون وابستگی به نتیجه یا انتظار پاداش تأکید داشتند. آنها عمل خیر را وظیفهای ذاتی و بخشی از نظم طبیعی جهان میدانستند..
حکمت اسلامی (ملاصدرا): ملاصدرا، فیلسوف بزرگ ایرانی، در مکتب فلسفه متعالیه خود، انسان را موجودی در حال حرکت جوهری (Mula Sadra’s concept of Trans-substantial Motion) معرفی میکند. این حرکت، مسیری است از نقصان به سوی کمال. اعمال خیر و کمک به دیگران، بهویژه رفع نیاز از مؤمنان، در این دیدگاه، نقشی اساسی در تعالی روح و حرکت جوهری انسان به سوی کمال مطلق ایفا میکنند. عمل نیک، نه تنها زندگی مادی فرد را بهبود میبخشد، بلکه مراتب وجودی او را ارتقا داده و او را به منبع خیر، یعنی خداوند، نزدیکتر میسازد.
"وجود صدقه و انفاق در این عالم، از لوازم وجود اوست در عالم دیگر؛ یعنی، آن چه را انفاق کند، به صورت lepší و صورت کاملتر باز یابد." (ملاصدرا، اسفار اربعه، جلد دوم)
کاربرد عملی:
این دیدگاههای فلسفی، به ما کمک میکنند تا مسئولیت کمک به نیازمندان را از یک عمل صرفاً نیکوکارانه به یک «وظیفه اخلاقی» و «بخشی از هویت انسانی» تبدیل کنیم.
تعریف کمک به نیازمند بهعنوان وظیفه: باید باور عمومی را به سمت این ایده سوق داد که کمک به خانوادههای نیازمند، صرفاً یک عمل اختیاری یا احساسی نیست، بلکه بخشی از وظایف اخلاقی هر شهروند در جامعه است، مشابه وظایف مدنی دیگر.
تمرکز بر «فضیلت» کمک: تشویق افراد به انجام این عمل نه صرفاً برای کسب ثواب دنیوی یا اخروی، بلکه به عنوان عاملی برای رشد فضایل اخلاقی در خودشان، مانند عدالت، شفقت، و سخاوت.
گسترش دامنه دلسوزی: تشویق به «دیدن خود در دیگران»، یعنی درک این نکته که شرایط دشوار اقتصادی میتواند برای هر کسی رخ دهد و بنابراین، همبستگی با نیازمندان، نوعی سرمایهگذاری بر امنیت و کرامت جمعی خودمان است.
۴. رویکرد معنوی
بسیاری از آموزههای دینی و معنوی در سراسر جهان، بر مفهوم بخشش، ایثار، و کمک به همنوع تأکید فراوانی دارند. این آموزهها، علاوه بر تأثیرات روانی و فلسفی، انگیزه معنوی قدرتمندی را برای حمایت از نیازمندان فراهم میآورند.
قانون برکت (Law of Blessing/Generosity): این یک آموزه مشترک در بسیاری از ادیان و سنتهای معنوی است که بیان میکند بخشش و سخاوت، نه تنها از دارایی فرد کم نمیکند، بلکه باعث افزایش و برکت یافتن آن میشود. این مفهوم بیانگر یک قانون کیهانی است که بر اساس آن، نیکی و بخشش، به اشکال گوناگون به فرد بازمیگردد.
این آیه در مسیحیت، به وضوح بیانگر اصل بازگشت خیر از طریق بخشش است. در اسلام نیز آیات و روایات بسیاری بر این مضمون دلالت دارند.
هوʻوپونوپونو (Ho'oponopono): این سنت باستانی هاوایی، یک فرآیند حل مسئله و پاکسازی روحی است که بر پذیرش مسئولیت ۱۰۰% برای تمام آنچه در زندگی تجربه میکنیم، تمرکز دارد. بخشی از این فرآیند، شامل پاکسازی نیتها و ایجاد ارتباط قلبی با تمام beings، از جمله کسانی است که در رنج هستند. با پاکسازی ذهن از افکار منفی و احساسات مخرب، و با اتصال قلبی به دیگران، انرژی مثبت در جامعه افزایش مییابد و موانع برای دریافت و بخشش برطرف میگردند. دکتر ایهالاکالا هو لن (Ihaleakala Hew Len)، از مروجان مدرن این روش، بر اهمیت عشق و بخشش در شفای فردی و جمعی تأکید دارد.
Hew Len, I. H. (2007). Zero Limits. Wiley.
این روش، کمک به نیازمندان را نه صرفاً یک عمل بیرونی، بلکه بخشی از فرآیند خودسازی و پاکسازی درونی میداند.احادیث اسلامی: در اسلام، کمک به نیازمندان یکی از ارکان اصلی ایمان و اخلاق اسلامی محسوب میشود. روایات فراوانی بر اهمیت این امر و پاداش عظیم آن تأکید دارند.
(هر كس براى برادر دينى خود دوست ندارد آنچه را كه براى خود دوست مىدارد، ايمان او كامل نيست).
(همانا خدا بندگانی دارد که آن ها را در میان خلق خود محبوب گردانیده است و حاجت های مردم را نزد آن ها قرار داده است. پس آن بندگان، روز قیامت در امان باشند.) همچنین در نهج البلاغه آمده است" (آنچه نزد خداست، بهتر از همسایگی و گردآمدن (در دنیا) است.) (نهجالبلاغه، حکمت ۲۵۷). این جملات، انگیزهای قوی برای خدمت به خلق به عنوان راهی برای تقرب به خدا فراهم میآورد.
کاربرد عملی:
با تلفیق این آموزههای معنوی، میتوان رویکردهای زیر را در جامعه ترویج داد:
ترکیب کمک مادی و حمایت معنوی/روحی: علاوه بر تأمین نیازهای اولیه خانوادههای نیازمند (مانند غذا، پوشاک، مسکن)، باید به نیازهای روحی و معنوی آنها نیز توجه کرد. این شامل ارائه مشاوره، حمایت عاطفی، برگزاری جلسات معنوی (مانند قرائت قرآن، دعا)، و ترویج امید و خودباوری میشود.
ترویج فرهنگ «بذل و بخشش»: معرفی مفهوم «برکت» در بخشش، نه به عنوان یک معامله، بلکه به عنوان یک قانون الهی که نتیجهاش نفع واقعی فرد در دنیا و آخرت است.
مسئولیتپذیری درونی: تشویق افراد به پذیرش مسئولیت برای ایجاد تغییرات مثبت در جامعه، نه صرفاً به دلیل وظیفه، بلکه به عنوان بخشی از رشد معنوی خود. این رویکرد، انگیزه کمکرسانی را از فشارهای بیرونی مستقل ساخته و آن را درونی و پایدار میسازد.
۵. بحث و تحلیل
ترکیب رویکردهای روانشناختی، فلسفی و معنوی، تصویری جامع و قدرتمند از مسئولیت اجتماعی مردم ایران در قبال خانوادههای نیازمند، بهویژه در شرایط دشوار اقتصادی، ارائه میدهد. این سه رویکرد، نقاط قوت یکدیگر را تکمیل کرده و چارچوبی منسجم برای درک و تقویت این مسئولیت فراهم میآورند.
روانشناختی: این رویکرد بر انگیزش فردی، همدلی، و غلبه بر موانع روانی مانند خستگی همدلی تمرکز دارد. با درک عواملی که افراد را به سمت کمک سوق میدهد (مانند احساس خودکارآمدی و ارتباط انسانی)، میتوان استراتژیهایی را طراحی کرد که این انگیزه را فعال و پایدار نگه دارد. گروهبندی حمایتی و تأکید بر تأثیرگذاری کمک، نمونههایی از این استراتژیها هستند.
فلسفی: این رویکرد، مسئولیت کمک به نیازمندان را از یک امر صرفاً احساسی یا اختیاری، به یک «وظیفه اخلاقی» و «بخشی از هویت انسانی» ارتقا میدهد. مفاهیمی چون وظیفه در قبال جامعه (کنفوسیوس)، عدالت (رواقیون)، و حرکت جوهری انسان به سوی کمال (ملاصدرا)، مبانی نظری محکمی برای الزام اخلاقی به ایثار و حمایت از همنوع فراهم میآورند. این دیدگاه، به فرد کمک میکند تا کمک به نیازمند را نه به عنوان یک بار، بلکه به عنوان یک فرصت برای رشد فضیلت و تحقق انسانیت خود ببیند.
معنوی: این رویکرد، با استناد به آموزههای ادیان و سنتهای عرفانی، انگیزهای فراتر از منطق صرف یا فشارهای اجتماعی ارائه میدهد. مفاهیمی مانند «قانون برکت» در بخشش، «پاکسازی نیت» و «اتصال قلبی» (هوʻوپونوپونو)، و وعدههای الهی در روایات دینی، به افراد اطمینان میدهند که سخاوت آنها بیپاسخ نخواهد ماند و خود، بخشی از یک چرخه مثبت کیهانی است. این رویکرد، به ویژه در مواقعی که چالشهای اقتصادی طاقتفرسا به نظر میرسند، تسلیبخش و انگیزاننده است.
نتیجهگیری این تحلیل:
مسئولیت اجتماعی در بحران اقتصادی نه تنها امکانپذیر است، بلکه میتواند به عاملی برای تقویت انسجام و تابآوری اجتماعی تبدیل شود. هنگامی که افراد از منظر روانشناختی، برای کمک انگیزه دارند؛ از منظر فلسفی، آن را وظیفه اخلاقی خود میدانند؛ و از منظر معنوی، آن را بخشی از مسیر رشد و تقرب خود تلقی میکنند، در این صورت، کمکرسانی به امری پایدار، عمیق و فراگیر تبدیل خواهد شد. این تلفیق، به ویژه در جامعه ایران که دارای ریشههای غنی فرهنگی، فلسفی و معنوی است، میتواند نتایج بسیار مثبتی در پی داشته باشد.
۶. نتیجهگیری
در مواجهه با چالشهای اقتصادی کنونی، مسئولیت اجتماعی مردم ایران نسبت به خانوادههای نیازمند، امری حیاتی برای حفظ انسجام اجتماعی، کرامت انسانی و تابآوری جمعی است. این پژوهش نشان داد که با تلفیق رویکردهای روانشناختی، فلسفی و معنوی، میتوان این مسئولیت را نه تنها حفظ، بلکه تقویت نیز کرد.
از منظر روانشناختی، با ایجاد انگیزه از طریق ارتباط مستقیم، تأکید بر تأثیرگذاری کمک، و تقویت حس خودکارآمدی، میتوان بر موانع روانی غلبه کرد. رویکرد فلسفی، با برجسته ساختن وظیفه اخلاقی و فضیلتمندانه بودن یاریرسانی، به این عمل عمق و استحکام میبخشد. در نهایت، رویکرد معنوی، با تکیه بر آموزههای دینی مبنی بر برکت، اجر اخروی و تقرب به حق، انگیزهای پایدار و قدرتمند را فراهم میآورد.
بنابراین، در شرایط دشوار اقتصادی، مردم ایران میتوانند با عمل کوچک ولی مستمر، با نیت خالص و با درک عمق این مسئولیت، خانوادههای نیازمند را به شکلی مؤثر حمایت کنند. این مسئولیت اجتماعی، نه تنها بقا و کرامت خانوادههای آسیبپذیر را تضمین میکند، بلکه سرمایهای ارزشمند برای سلامت و پویایی کل جامعه محسوب میشود. ترویج این فرهنگ، نیازمند تلاش همگانی از سوی نهادهای دولتی، سازمانهای مردمنهاد، و آحاد جامعه است.
منابع
Batson, C. D. (2011). Altruism in Humans. Oxford University Press.
Decety, J., & Cowell, J. M. (2014). The complex relation between morality and empathy. Trends in Cognitive Sciences, 18(7), 337–339.
Analects of Confucius. Book 1. (ترجمه آزاد از مفاهیم کنفوسیوس)
Seneca. Letters to Lucilius. (اشاره به مفاهیم کلی مطرح شده در این مجموعه نامهها)
ملاصدرا. اسفار اربعه. (جلد دوم، در باب حرکت جوهری و مراتب وجود)
Bible. Luke 6:38. (انجیل لوقا، باب ۶، آیه ۳۸)
Hew Len, I. H. (2007). Zero Limits. Wiley.
نهجالبلاغه، حکمت ۲۵۷. (ترجمه و شرح بر اساس نسخ معتبر)
مرکز آمار ایران. (۱۴۰۳). گزارش شاخصهای اقتصادی و تورم. (اشاره به گزارشهای سالانه)
Bandura, A. (1997). Self-efficacy: The exercise of control. W. H. Freeman. (برای مفهوم خودکارآمدی)