چکیده
در جوامع معاصر، «کار تیمی» به عنوان یکی از مولفههای کلیدی توسعه و پیشرفت، نقش قابلتوجهی در بهبود سازمانها و کامیابی اجتماعی دارد.
این پدیده، که بر پایه همکاری، همافزایی و تقسیم وظایف استوار است، در هر سطحی از فعالیتهای انسانی، از سازمانهای تجاری و نهادهای دولتی گرفته تا پروژههای تحقیقاتی و فعالیتهای ورزشی، میتواند منجر به نتایج چشمگیر و فراتر از تواناییهای فردی گردد. با این حال، در ایران بهرغم پیشینه غنی تمدنی و وجود سنتهای دیرینه تعاون و همیاری، شاهد چالشها و موانع متعددی در مسیر تحقق واقعی کار تیمی به معنای مدرن و اثربخش آن هستیم.
این چالشها عمدتاً ریشه در بافتارهای فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و حتی ساختارهای سازمانی دارند که غالباً فردگرایی را بر همکاری جمعی اولویت بخشیدهاند.
مقاله حاضر، ضمن واکاوی ریشههای تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و ساختاریِ این موضوع، میکوشد مسیرهای ارتقاء همکاری جمعی را با رویکردی مثبت و راهکارمحور مورد بررسی قرار دهد.
بر اساس مرور منابع علمی داخلی و خارجی و تحلیل نمونههای عینی از وضعیت موجود در جامعه ایران، دلالتهای گوناگون فردگرایی، ساختارهای سازمانی، سرمایه اجتماعی، اعتماد و نقش آموزش و دولت در فرآیند شکلگیری یا تضعیف کار گروهی واکاوی شده و راهحلهایی برای بهبود این روند ارائه گردیده است.
هدف غایی این تحقیق، ارائه تصویری جامع از وضعیت فعلی و ترسیم چشماندازی امیدبخش برای آینده کار تیمی در ایران از طریق اتخاذ رویکردهای نوین و بومیسازی مفاهیم جهانی کار گروهی است.
کلیدواژهها
کار تیمی، فرهنگ ایرانی، سرمایه اجتماعی، اعتماد اجتماعی، فردگرایی، همکاری جمعی، راهکار، سازمان، ارتباطات، مسئولیتپذیری، همافزایی، تعامل اجتماعی، مشارکت، فرهنگ سازمانی، جامعهشناسی، توسعه.
1. مقدمه
کار تیمی، سنگبنای موفقیت بسیاری از جوامع پیشرفته و سازمانهای پویا در دنیای امروز است. این رویکرد، که در آن افراد با تکیه بر نقاط قوت یکدیگر و پوشش نقاط ضعف، به صورت هماهنگ و منسجم به سوی یک هدف مشترک گام برمیدارند، پتانسیل بالایی برای نوآوری، افزایش بهرهوری و حل مسائل پیچیده دارد.
در ایران، هرچند شواهدی از کار جمعی سنتی و اشکال اولیهتر تعاون در تاریخ و فرهنگ بومی وجود دارد که ریشه در ارزشهایی چون همیاری و یاریرسانی متقابل داشته است، امروزه بنابه عوامل گوناگون، پروژههای مشترک و فعالیتهای تیمی در معنای مدرن خود با چالشهای قابل توجهی روبرو شدهاند.
مشاهدات میدانی و گزارشهای متعدد، نشانگر برخی از این چالشها هستند:
از جمله، نبود همدلی کافی میان همکاران اداری که منجر به کاهش انگیزه برای همکاری و ایجاد رقابتهای ناسالم میشود؛ فاصله گرفتن همسایگان از ارتباطات عینی و تعاملات چهره به چهره و تکیه بیش از حد بر گروههای مجازی که گاه منجر به تشدید انزوا و کاهش انسجام اجتماعی میگردد؛ فرهنگ دستورمحور و سلسلهمراتبی در بسیاری از ادارات و سازمانها که مانع از مشارکت فعال کارکنان در تصمیمگیریها و بروز خلاقیتهای فردی و گروهی میشود؛ و ضعف اعتماد جمعی که اعتماد میان افراد و نهادها را به حداقل رسانده و مانع بزرگی بر سر راه هرگونه اقدام جمعی مؤثر ایجاد میکند.
این مقاله، در صدد پاسخ به پرسش اصلی ذیل برمیآید: چرا کار تیمی در ایران تضعیف شده است و چگونه میتوان این روند را به سوی همافزایی، افزایش مسئولیتپذیری و دستیابی به موفقیت گروهی پایدار سوق داد؟ برای پاسخ به این سوال، لازم است تا با نگاهی عمیق به ریشههای فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و سازمانی این پدیده پرداخته و سپس راهکارهای عملی و کاربردی برای ارتقاء فرهنگ کار تیمی در ایران ارائه گردد.
2. پیشینه و مبانی نظری
فهم دلایل ضعف یا قوت کار تیمی در هر جامعهای، نیازمند بررسی ابعاد فرهنگی، اجتماعی و تاریخی آن جامعه است.
در مورد فرهنگ ایرانی، پژوهشهای متعددی، آن را آمیزهای از گروهگراییِ عاطفی-خانوادگی که ریشه در پیوندهای قبیلهای و خانوادگی دارد، و فردگراییِ اجتماعی که در دهههای اخیر به واسطه فشارهای اقتصادی، اجتماعی و تحولات فرهنگی تقویت شده، شناسایی کردهاند (حافظنیا و رمضانی، 1396؛ Hofstede, 2010).
این ترکیب متناقض، چالشهای خاص خود را برای شکلگیری کار تیمی به معنای واقعی آن ایجاد میکند.
سنتهای همکاری در ایران:
آثار تاریخی و مطالعات مردمشناختی، گواه بر وجود اشکال متنوعی از تعاون و همکاری در جامعه ایران پیش از دوران مدرن هستند.
«همیاری» در روستاها که شامل کمک متقابل در کاشت، داشت و برداشت محصولات کشاورزی بود، «واحدهای کار مشارکتی» در مشاغل سنتی مانند قالیبافی یا ساختوساز، و «یاریگری مذهبی» که در قالب نذورات، برگزاری مراسم مشترک و کمک به نیازمندان نمود پیدا میکرد، همگی نشانههایی از روحیه جمعگرایی و تعاون در فرهنگ بومی ایران هستند.
این سنتها، اگرچه در بستر روابط اجتماعی نزدیک و مبتنی بر اعتماد و شناخت متقابل شکل میگرفتند، اما بنیانهایی از کار جمعی را فراهم میآوردند.
عوامل تضعیفکننده کار تیمی در دوران معاصر:
طی دهههای اخیر، تحت تأثیر عوامل متعدد و پیچیدهای، این سنتهای همکاری کمرنگ شده و زمینهساز تقویت فردگرایی و تضعیف همکاری جمعی در ابعاد وسیعتر اجتماعی و سازمانی گشته است. برخی از این دلایل کلیدی عبارتند از:
ساختارهای سلسلهمراتبی و فرمانمحور در ادارات و سازمانها: بسیاری از سازمانهای ایرانی، بهویژه در بخش دولتی، همچنان بر الگوهای سنتی فرماندهی و اطاعت استوارند. این ساختارها، که در آن سلسلهمراتب اداری و تصمیمگیری از بالا به پایین اولویت دارد، فرصت مشارکت واقعی کارکنان را در تصمیمگیریها محدود کرده و حس تعلق به گروه و انگیزه برای همکاری را کاهش میدهد (یوسفی و همکاران، 1398).
کاهش سرمایه اجتماعی و بیاعتمادی عمومی: سرمایه اجتماعی، که به شبکههای اجتماعی، هنجارها و اعتماد متقابل میان افراد اشاره دارد، از ارکان اصلی هر جامعه پویا و موفق است. مطالعات نشان میدهد که سرمایه اجتماعی در ایران در دهههای اخیر رو به کاهش گذاشته و این امر، همراه با بیاعتمادی عمومی به نهادها و حتی افراد، مانع بزرگی بر سر راه شکلگیری و موفقیت کار تیمی محسوب میشود (Putnam, 2000؛ ساروخانی، 1395).
تأثیرات تاریخی حکومت اقتدارگرا و فقدان مشارکت شهروندی مؤثر: تاریخ سیاسی ایران، بهویژه در دوران معاصر، شاهد حکومتهای اقتدارگرا بوده است که غالباً با تمرکز قدرت و محدود کردن مشارکت شهروندی، فرصتهای یادگیری و تجربه شهروندی فعال را کاهش دادهاند.این امر، در کنار ناکامیهای دولت در ایجاد اعتماد و رضایت عمومی، فرهنگ مشارکت در سطوح مختلف جامعه را تضعیف کرده است.
فردگرایی ناشی از رقابتهای تحصیلی و کاری: نظام آموزشی و بازار کار در ایران، به شدت رقابتی است. این رقابتها، که غالباً با تأکید بر موفقیت فردی و نه موفقیت جمعی همراه است، افراد را تشویق میکند تا بر دستاوردهای شخصی خود تمرکز کنند و در مواقعی، همکاری را به عنوان مانعی برای رسیدن به اهداف فردی تلقی نمایند.
گسستهای نسلی و تأثیر فضای مجازی: شکافهای نسلی ناشی از تغییرات سریع فرهنگی و اجتماعی، و همچنین تأثیر فزاینده فضای مجازی بر روابط انسانی، میتواند منجر به کاهش تعاملات عمیق و واقعی میان افراد شود. در حالی که شبکههای اجتماعی ابزارهایی برای ارتباط فراهم میآورند، در مواردی جایگزین روابط عمیق و مبتنی بر اعتماد شده و نوعی انزوای مجازی را تشدید میکنند (Moghimi et al., 2020).
ارزشهای فرهنگی متعارض درباره موفقیت، پیشرفت و کار گروهی: در جامعه ایران، گاهی ارزشهای فرهنگی متضادی درباره مفهوم موفقیت، پیشرفت و جایگاه کار گروهی وجود دارد. در حالی که موفقیت فردی و دستیابی به موقعیتهای اجتماعی-اقتصادی بالا ارزش محسوب میشود، اما گاهی این ارزش با مفاهیم همکاری و مسئولیتپذیری جمعی در تضاد قرار میگیرد (Farhadi & Salehi, 2018).
ابعاد نظری:
نظریههای مختلفی به تبیین اهمیت کار تیمی پرداختهاند. نظریه سرمایه اجتماعی، نقش شبکههای اجتماعی و اعتماد را در تسهیل همکاری برجسته میکند.
نظریه فرهنگ سازمانی، ارزشها، باورها و هنجارهای مشترک در یک سازمان را به عنوان عوامل مؤثر بر کار تیمی معرفی میکند. نظریه تبادل اجتماعی نیز توضیح میدهد که افراد در تعاملات خود، منافع و هزینهها را میسنجند و این سنجش بر رفتار همکاریجویانه آنها تأثیر میگذارد.
درک این مبانی نظری، چارچوب لازم را برای تحلیل وضعیت ایران و ارائه راهحل فراهم میآورد.
3. بحث و تحلیل ابعاد
برای درک جامعتر دلایل تضعیف کار تیمی در ایران و یافتن راهحلهای مؤثر، لازم است این موضوع را از ابعاد مختلف مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم:
الف) بعد سازمانی و اداری:
در بسیاری از ادارات و سازمانهای ایرانی، ساختارهای تصمیمگیری همچنان به صورت بالا به پایین و مبتنی بر دستور اجرا میشوند.
این بدان معناست که کارکنان در اغلب موارد، نقش مجری دستورات را بر عهده دارند و انگیزه، فرصت یا حتی اختیار مشارکت واقعی در فرایندهای تصمیمگیری، تدوین استراتژیها یا حل مسائل پیچیده را ندارند.
این عدم مشارکت، منجر به کاهش حس تعلق به سازمان، کاهش خلاقیت و نوآوری، و در نهایت تضعیف روحیه کار تیمی میشود. کارکنان احساس نمیکنند که بخشی از یک تیم هستند که در سرنوشت آن شریک هستند.
علاوه بر این، عدم آموزش کافی مهارتهای ارتباطی، حل مسئله، مدیریت تعارض و کار تیمی در سازمانها، خود عاملی تشدیدکننده است.
بسیاری از مدیران و کارکنان، فاقد مهارتهای لازم برای برقراری ارتباط مؤثر، شنیدن فعال، ارائه بازخورد سازنده و مدیریت اختلافات درون گروهی هستند.
همچنین، سیستمهای ارزیابی عملکرد که عمدتاً بر اساس دستاوردهای فردی و نه ارزیابی عملکرد گروهی و میزان همکاری افراد با همکارانشان بنا شدهاند، فضای لازم برای رشد و شکوفایی کار تیمی را محدود میکنند.
تمرکز صرف بر «چه کسی» کاری را انجام داده، به جای «چگونه» و «با چه کسانی» انجام شده، مانع از درک اهمیت همکاری میشود.
ب) بعد اجتماعی-فرهنگی:
از منظر اجتماعی و فرهنگی، الگوهای رشد کودکی و آموزش در خانواده ایرانی، گرچه در وهله اول بر اهمیت روابط درون خانواده و همدلی میان اعضا تأکید دارد، اما در محیطهای بزرگتر اجتماعی، آموزش «همکاری با غیر» و افراد خارج از دایره خانواده یا دوستان نزدیک، چندان مورد توجه قرار نگرفته است.
رقابتگرایی شدید در نظام آموزشی، از دوره ابتدایی تا دانشگاه، با تأکید بر کسب نمرات بالا و رتبههای برتر، و مقایسههای مداوم میان دانشآموزان و دانشجویان، و تشویق پنهان به موفقیت فردی به جای موفقیت گروهی، باعث شده تا افراد درک درستی از ارزش و اهمیت کار تیمی پیدا نکنند.
این تلقین مداوم موفقیت فردی، گاهی درونی شده و به صورت یک ارزش فرهنگی فراگیر درمیآید که فرد را از همکاری سازنده باز میدارد.
همچنین، درک عامه از «کار تیمی» گاهی با «تقسیم وظایف» یا «مشارکت اجباری» اشتباه گرفته میشود، در حالی که کار تیمی واقعی، شامل همافزایی، اعتماد متقابل، احترام به نظرات مخالف، و تعهد مشترک به دستیابی به هدف است.
این درک نادرست، مانع از ایجاد فضایی مناسب برای همکاری واقعی میشود.
ج) بعد اقتصادی و سیاسی:
شرایط اقتصادی ناپایدار و عدم اطمینان از آینده، افراد را غالباً به سمت تلاش برای تأمین منافع شخصی و کوتاهمدت سوق میدهد.
در چنین شرایطی، اولویت دادن به منافع جمعی یا سرمایهگذاری بر روی پروژههای بلندمدت که نیازمند همکاری و تعهد بلندمدت است، دشوار میشود.
وقتی افراد احساس میکنند که منافع شخصی آنها در معرض تهدید است، انگیزهی کمتری برای ریسک کردن در فعالیتهای جمعی یا مشارکت در اموری که ممکن است سود آن به صورت عادلانه تقسیم نشود، خواهند داشت.
بیاعتمادی به ساختارهای کلان حکومتی و دولتی، ناشی از ناکارآمدیها، فساد اداری، یا عدم شفافیت، نیز عاملی مهم در تضعیف اعتماد جمعی است.
وقتی شهروندان به نهادهای دولتی و مسئولین اعتماد ندارند، تمایلی به مشارکت در پروژههایی که توسط این نهادها هدایت میشوند، از خود نشان نمیدهند.
تجربههای ناموفق در پروژههای جمعی گذشته نیز میتواند این بیاعتمادی را تشدید کرده و افراد را نسبت به همکاریهای آینده بدبین کند.
د) نقش فناوری و شبکههای اجتماعی:
در دنیای امروز، ابزارهای دیجیتال و شبکههای اجتماعی پتانسیل عظیمی برای تسهیل و افزایش همکاری دارند. این ابزارها میتوانند ارتباط میان افراد را از لحاظ جغرافیایی تسهیل کرده، امکان به اشتراکگذاری اطلاعات و ایدهها را فراهم آورند و گروههای کاری را در فضای مجازی شکل دهند.
با این حال، در مواردی، این فناوریها میتوانند جایگزین ارتباطات واقعی و عمیق میان افراد شده و نوعی فاصله عاطفی را ایجاد کنند.
ایجاد گروههای مجازی همسایهها، همکاران، یا علاقمندان به یک موضوع خاص، اگرچه میتواند بستری برای تبادل نظر باشد، اما اگر با مشارکت عینی و واقعی در دنیای خارج همراه نشود، کماثر خواهد بود.
صرف عضویت در یک گروه تلگرامی یا واتساپی، به خودی خود، کار تیمی محسوب نمیشود. چالش در اینجا، عدم توانایی در تبدیل تعاملات مجازی به اقدامات مشترک و ملموس در دنیای واقعی است.
همچنین، ممکن است برخی افراد به دلیل فعالیت زیاد در فضای مجازی، از مسئولیتپذیری در تعاملات واقعی خود شانه خالی کنند.
هـ) عوامل تاریخی و تکاملی (با نگاهی انتقادی):
برخی نظریات، به نقش عوامل تاریخی و حتی ریشههای زیستشناختی یا ژنتیکی در شکلگیری گرایش به فردگرایی یا جمعگرایی اشاره میکنند (Hofstede, 2002).
این دیدگاهها، هرچند ممکن است به برخی تمایلات کلی در طول تاریخ اشاره داشته باشند، اما شواهد علمی و مطالعات روانشناختی و جامعهشناختی اخیر، به شدت بر این نکته تأکید دارند که فرهنگ، آموزش، ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، نقش بسیار اساسی و تعیینکنندهتری در شکلدهی به رفتار همکاریجویانه یا فردگرایانه افراد ایفا میکنند.
تمرکز بر عوامل ژنتیکی یا غیرقابل تغییر، میتواند منجر به سلب مسئولیت از عوامل قابل اصلاح در جامعه شده و راه را بر ارائه راهحلهای مؤثر ببندد.
بنابراین، شایسته است که تمرکز اصلی بر عوامل یادگرفتنی، ساختاری و فرهنگی معطوف گردد.
4. راهکارهای ارتقاء کار تیمی
برای عبور از چالشهای کنونی و ارتقاء فرهنگ کار تیمی در ایران، باید رویکردی جامع و چندوجهی در پیش گرفت که شامل اقدامات در سطوح مختلف سازمانی، اجتماعی، فرهنگی و سیاستی باشد:
اصلاح ساختارهای سازمانی:
گذار از ساختارهای سلسلهمراتبی به ساختارهای شبکهای و مشارکتی: تشویق به تفویض اختیار، توانمندسازی کارکنان، و ایجاد فضایی برای مشارکت فعال آنها در تصمیمگیریها و حل مسائل.
شفافیت و مسئولیتپذیری: ایجاد سازوکارهایی برای شفافیت در تصمیمگیریها، گزارشدهی و ارزیابی عملکرد، و افزایش مسئولیتپذیری فردی و گروهی.
نظام پاداش و تقدیر گروهی: بازنگری در سیستمهای پاداش و تقدیر، به گونهای که علاوه بر دستاوردهای فردی، به همکاریهای گروهی، مشارکت مؤثر در تیم و دستیابی به اهداف مشترک نیز توجه شود. این میتواند شامل پاداشهای مالی، تقدیرنامهها، یا فرصتهای آموزشی برای تیمهای موفق باشد.
آموزش مهارتهای ارتباطی و مشارکتی:
گنجاندن مهارتهای کار تیمی در نظام آموزشی رسمی: از سنین کودکی، آموزش مفاهیمی چون همکاری، همدلی، حل مسئله، گوش دادن فعال، و مدیریت تعارض باید در برنامههای درسی مدارس گنجانده شود.
آموزش در محیطهای غیررسمی و شغلی: برگزاری کارگاههای آموزشی و دورههای ضمن خدمت برای ارتقاء مهارتهای کار تیمی در محیطهای کاری، نهادهای دولتی، و سازمانهای خصوصی.
تقویت سرمایه اجتماعی و اعتماد:
ترویج پروژههای داوطلبانه و مردمی: حمایت از فعالیتهای داوطلبانه در حوزههای مختلف (محیط زیست، فرهنگ، کمک به نیازمندان) که فرصت تعامل و همکاری میان افراد با پیشینههای متفاوت را فراهم میآورد.
ایجاد فرصتهای تعامل بینفردی: برگزاری رویدادها، جشنها، و گردهماییهای اجتماعی که منجر به تقویت پیوندهای میان افراد و افزایش اعتماد متقابل در سطح محلی و ملی شود.
ایجاد فضاهای گفتوگو و تجربه ارتباطات واقعی:
تشویق به تعاملات حضوری: فراهم آوردن فضاهایی (مانند فرهنگسراها، پارکهای گفتگو، مراکز اجتماعی) که مردم بتوانند به صورت رو در رو با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و از تجربههای زندگی خود سخن بگویند.
استفاده بهینه از فناوری: استفاده از فناوری برای تسهیل ارتباطات، نه جایگزینی آنها. ایجاد پلتفرمهای آنلاین که بتواند تعاملات مجازی را به اقدامات جمعی واقعی در دنیای خارج سوق دهد.
الگوسازی و ترویج موفقیتهای ملی:
نمایش و معرفی پروژههای موفق کار تیمی: برجسته کردن و معرفی نمونههای موفق از کار تیمی در سطح ملی (در پروژههای عمرانی، تحقیقاتی، فرهنگی، ورزشی) به عنوان الگو برای سایرین.
ارتقاء جایگاه مسئولیت اجتماعی: ترویج و تقدیر از سازمانها و افرادی که به مسئولیت اجتماعی خود در قبال جامعه و محیط زیست عمل میکنند و از کار تیمی برای دستیابی به اهداف اجتماعی بهره میبرند.
حمایت سیاستگذاران:
حمایت از اشکال تعاونی و سازمانهای مردمنهاد (سمنها): تصویب و اجرای سیاستهای حمایتی از توسعه تعاونیها و سازمانهای مردمنهاد که موتور محرکه اصلی همکاریهای جمعی و اجتماعی هستند.
قوانین و مقررات تشویقکننده: بازنگری در قوانین و مقررات موجود تا فضای مناسبتری برای شکلگیری و فعالیت گروههای کاری، اتحادیهها و تشکلهای حرفهای فراهم شود.
5. بحث و نتیجهگیری
کار تیمی، صرفاً یک رویکرد کاری نیست، بلکه مولفهای حیاتی برای عبور از چالشهای پیچیدهای است که جامعه ایران امروز با آنها دست و پنجه نرم میکند.
در شرایطی که منابع محدود هستند و نیازها رو به افزایش، «همافزایی» که محصول کار تیمی مؤثر است، میتواند به عنوان یک راهکار قدرتمند، کمبود منابع را جبران کرده، اعتماد را در جامعه تقویت نماید و انگیزه لازم برای دستیابی به موفقیتهای پایدار و همگانی را ایجاد کند.
همافزایی به معنای آن است که حاصل جمع توانمندیهای اعضای تیم، بسیار بیشتر از حاصل جمع تواناییهای فردی آنها خواهد بود.
برای تحقق چنین هدفی، تنها اصلاح ساختارهای سازمانی یا وضع قوانین کافی نیست؛ بلکه نیازمند یک تحول عمیق فرهنگی در سطح جامعه هستیم.
این تحول فرهنگی باید با آموزش مهارتهای زندگی، تقویت همدلی، و ترویج ارزشهایی چون همکاری، مسئولیتپذیری متقابل و احترام به تفاوتها همراه باشد.
لازم است تا نگاه از «من» به «ما» تغییر یابد و مفهوم «موفقیت» از چارچوب فردی فراتر رفته و شامل موفقیت جمعی و اجتماعی نیز گردد.
نگاه مثبت و راهکارمحور، به جای تمرکز صرف بر مشکلات و انتقادات، افق جدیدی را برای آینده ایران هموار میسازد.
هر شهروند، هر سازمان، و هر نهادی میتواند نقش مهمی در ترویج و تقویت فرهنگ کار تیمی ایفا کند. با تکیه بر نقاط قوت فرهنگی و اجتماعی جامعه ایران و با پرهیز از عواملی که تفرقه و فردگرایی را تقویت میکنند، میتوانیم مسیری را به سوی جامعهای پویا، همدل و موفق در پیش گیریم که در آن، همافزایی و همکاری، موتور محرک پیشرفت و توسعه پایدار باشد.
این، مسیری است که نیازمند تلاش جمعی و تعهد همگانی است.
6. منابع
حافظنیا، محمدرضا، رمضانی، بهروز (1396). بررسی ارتباط فرهنگ سازمانی و عملکرد تیمی؛ فصلنامه مدیریت و توسعه.
ساروخانی، باقر (1395). سرمایه اجتماعی و توسعه. پژوهشنامه جامعهشناسی ایران.
یوسفی، سیدمحمد و همکاران (1398). موانع تحقق کار تیمی در سازمانهای ایرانی؛ فصلنامه مدیریت رفتار سازمانی.
Farhadi, S. & Salehi, M. (2018). The role of culture in teamwork: A case study in Iran. Iranian Journal of Management Studies, 11(2), 261-280.
World Bank (2021). Social Capital and Collective Action. Online Publication.
Putnam, R. D. (2000). Bowling Alone: The Collapse and Revival of American Community. Simon & Schuster.
Hofstede, G. (2001, 2002, 2010). Culture's Consequences. Sage Publications.
Moghimi, S. M., Akbar, A., & Rashidi, M. (2020). Social media and teamwork culture in Iran. Journal of Social Issues, 76(3), 541-559.